چند وقتیه که ننوشتم ..و ننوشتن خوب نیس ..آدم باید بتونه اهل ثبت باشه ،ثبت حس های خوب یا بد ...
این چند وقت معمولی گذشت ..
من سر کار ..همسر مشغول کار ..
فقط اون روز که رفتم برای ازمون ترفیع ،مدیر اداری مساله ای رو باهام مطرح کرد که خیلی بهم ریختم ... از زنی گفت که
داره آمار منو میگیره ...بدجنسای زندگی من یکی دو تا که نیستنننننن!!!! نمیدونم چیکار کنم ..فقط دارم از شر شیاطین به خدا پناه میبرم ..
دیروز هم باز بهم ریختم ...اینکه یکی در عین پر رویی بهت بدی کنه و هیچوجدانی نداشته باشه ..دقیقا منظورم خواهر شوهر بدجنسه!!!!خدا ازش نگذره ..... نمیدونم چی بگم که آروم بشم ..گاهی این نا آرومی حرص همسرجانو در میاره و اونقدر ازم شاکی میشه که تا حد زیادی عصبانیتشو بروز میده ....
خب .... چاره نیس انگار ... مساله ای که ذهنمو بشدت درگیر کرده جمع کردن پول واسه خونس .. با این روندی که ما داریم تا سال بعد شاید بتونیم هفتاد جمع کنیم اونم با کمک وام!!! با هفتاد هم خرید خونه اونم تو شهرمون یه کم سخته .... خدا رحم کنه و دستمونو بگیره ..ما هم حسابی میفتیم تو خط قسط و قرض! اما خب جز این راهها امکان خرید خونه نیس!!!! بعد خونه من باید ی بیس سی ملیونی جمع کنم تا باهاش یه جهیزیه ابرومند بخرم ..وسیله های خوب ..دنبال تجملات نیستم ابدا؛اما میخوام در شان خودم یه کارایی بکنم .... ان شا الله بعد این پروسه ها میشه آم یکی یدونه دختر...
ادامه مطلبما را در سایت یکی یدونه دختر دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : zan94 بازدید : 110 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 15:13